تشییع سه شهید وشهید شعاعی 16 مرداد 94 !
بسم الله
الان ساعت 11:11 روز یکشنبه 15 شهریور94
..............................................................................................................
16 مرداد جمعه بود و چون تازه خبرنگار شده بودم ، دوستم پیام داد که امروز تو باید بری خبر نماز جمعه رو بنویسی
ابدا حال نداشتم برم و گفتم من نمیرم و حالم بده و ازاین حرفا
نزدیکای اذان شد که توی تلگرام یکی ازبچه ها پیام داد که انگاری امروز بعد ازنماز جمعه تشیییع شهداست و مطمان نبود که واقعا هست یا نه ...
بعد از کلی پرس وجو فهمیدم که بله هست
خلاصه سریع اماده شدم و رفتم حرم و به نماز جمعه هم رسیدم
انقدر حواسم پرت بود که یادم رفت به گوهرشاد هم بگم بیاد و فقط به رفیقم خبر دادم
چون معمولا من وگوهرشاد و رفیقم سه تایی میریم تشییع شهدا رو
البته پایه ثابت منم و اون دوتا متغیرن :دی
یعنی گاهی یکیشون میادو یکیشون نمیاد ...
بعد ازنماز رفتیم دم در ورودی شبستان و هواهم افتضاح گرم بود ولی جمعیت خیلی زیاد بود
شهدا رو اوردن و این سری بجای اینکه هادی خادم مداح باشه ، حاج مهدی سلحشور مداحی می کرد ....
شهدا رو تا بوستان کتاب تشییع کردن و از اونجا شهید شعاعی رفت کرمان و سه تا شهید مدافع حرم رو هم گذاشتن توی امبولانس و راهی بهشت معصومه شدیم ..
شهدای مدافع حرم سه تا بودند به اسم های :
شهید مجتبی امیری
شهید محمدرضا جوادی
شهید رضا نظری
هر سه شهید از تیپ فاطمیون بودند و افغانی و مقیم قم ...
توی اتبوس یه خانومه افغانی بی قراری میکرد و ضجه میزد
یه بچه ی کوچیک هم بغلش بود
همش می گفت دعا کنید پسر منم برگرده ..
توی ذهنم سوال شده بود خب این خانوم بش نمیاد که پسرش رفته باشه جنگ و حتمن پسرشو گم کرده ..
خانومهایی که اطرافش بودن ازش پرسیدن که چی شده ؟
گفت پسرم رفته سوریه جنگ و وقتی شهید شده پیکرش رو پیدا نکردن
گفت یکی از همین شهیدایی که الان اومدیم تشییعش هفته ی پیش اومد خونمون و یه لباس از بچم اورد و قول داد بچمو برگردونه
ولی حالا خودش شهید شد
با گریه هاش همه گریه می کردن ...
داد میزد که خدا حالا کی پسرمو برگردونه ؟
موبایلشو از کیفش دراورد و عکس پسرشو به همه نشون داد
گفت تازه براش نامزد کرده بودیم
عکس نامزدشو هم نشون داد
پسرش بیست سالش بیشتر نبود
ولی خیلی مرد بود
خیلی
پایان
صلوات
- ۱ نظر
- ۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۸