برخیز از این خواب گران ای مهجور

جز فیض وجود او نباشد هرگز

برخیز از این خواب گران ای مهجور

جز فیض وجود او نباشد هرگز

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

خاطره نوشت !

مهجور | جمعه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۴۶ ب.ظ | ۳ نظر

#مرگ_قلم





برای اولین بار است که دارم اینجا تایپ میکنم و متنم را برای رفیقم نمیفرستم ...

نمیخواهم ببیند این نوشته ام را 

نمیخواهم ببیند و اشک بریزد ...

من بی رحمم اما او دل نازک است ...

الان دقیقا یک هفته است که حالم به گذشته برگشته است ....!

یعنی دقیقا به روزهای سخت و وحشتناک سال نود و دو ....!

هر ثانیه که میگذرد خاطرات برایم تکرار میشوند و این روح من است که میشکند ...!

من نمیخواهم یاداوری شود برایم اما این لحظات و مکانها و تاریخها هستند که محکم توی سرت میکوبند که اینجا و این تاریخ و این زمان را یادت هست ؟!

آه 

الان که دارم مینویسم نفسم بالا نمی آید و حتی فکر کردن هم ازارم میدهد .....!

حوصله حرف زدن با هیچکسی حتی #رفیقم را هم ندارم ....

اصلا نمیخواهم با کسی حرف بزنم و یا کسی مرا مخاطب صحبتهایش قرار دهد ....!

دوست داشتم اندک دوستانی که هرروز مرا میبینند را هم بلاک کنم تا نیایند و سوال پیچم کنند که عزیزم چی شده ؟!

یکی از حالت تهوع ترین جملات تاریخ بشر همین جمله است !

با این جمله میخواهند سرت را شیره بمالند و هرچه دردل داری را به ذهن بسپارند و هروقت نگاهت میکنند با گفته های خودت نگاهت کنند ....! 

ته دلشان هم آهی برایت بکشند و در خلوت دوستانه شان برایت دلسوزی های بیجا بکنند ! 

مزخرفترین قسمت هم زمانی است که میگویند : "درکت میکنم " 

درکت میکنم ....

زمانی میتوانید یک بیمار را درک کنید که به دردش مبتلا شده باشید !

پس لطفا تز الکی ندهید :) 

اگر مینویسم چون ارام میشوم ...

با نوشتن ارام میشوم ...

حرفهایی هست که اگر صریح بیانشان کنی قیامت برپا میشود ، پس باید طوری بنویسی که فقط خودت بفهمی و خودت ....

قلبم میگوید اگر سفر مشهد اردیبهشت نود و سه نبود ، من مرده بودم !

والله قسم مرده بودم !

شدیدا به یک سفر مشهد نیازمندم 

بروم 

بنشینم هرکجایی که فقط گنبد پیدا باشد ...

فرقی نمیکند صحن انقلاب باشد یا ازادی ...

من فقط #حرم میخواهم 

خدا سریع الرضا است 

اجابت میکند 

دردهایت را که به اقا میگویی سریع خدا میخواندشان و اجابتشان میکند ...

به حرمت اقا قبولشان میکند ...

خودمان که موجودی پست و کثیفیم 

اصلا جای تعجب دارد که مارا به حریم پاکشان راه میدهند ...

حالم ناخوش است 

حال روحم ناخوش است 

اگر بروم حرم خوب میشوم 

والله خوب میشوم 

اجابتم کنید ....

ادعونی استجب لکم ....

  • مهجور

زندان نفس !

مهجور | يكشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ب.ظ | ۱ نظر

#چرت_نویس

#نخون_منم_راحتترم 

الان که دارم مینویسم ساعت سی و هفت دقیقه بامداد روز یکشنبه است ... فرمانده مان (همان دوست بسیجی ) هم اکنون تماس گرفت و من چون در روز که روز است تلفنم زنگ نمیخورد ، از این زنگ شبانه متعجب شدم و به همین دلیل پاسخ ندادم ! اصلا دلم میخواهد جواب هیچکسی راندهم 😊 افسردگی عمه ات داره :دی دلم میخواهد بروم و به همان مامور امنیت اخلاقی که #حجابش مقداری ایراد داشت باز هم تذکر بدهم و انقدر گیر بدهم تا بگوید : بپر بالا دختر 😊 من هم بگویم علی یارت بریم :) اخ که چقدر فکر کردن به این روند شیرین است :دی  دلم میخواهد دستبند به دست با حالتی مثل زندانی های قاتل به داخل بازداشتگاه پرتم کنند و از ان سوراخ کوچک که تنها روزنه ی نور است برایم اب و غذا بیاورند و محترمانه بگویند : کوفت کن :) لااقل میتوان روی چاردیواری های زندان حرف دل را حک کرد .... انجا کسی تورا بی فرهنگ خطاب نمیکند ... اصلا حکاکی روی دیوار یک اصل است در انجا ....زندان را دوست دارم چون باعث میشود از زندان درونت رها شوی ... شدیدا به یک زندان نیازمندم 😊 لطفا در نیازمندی ها چاپ شود 😊 #همین

#زندان_نفس

#گیر_گیرم

#خدا_دستت_رو_بده

#دستم_سمت_اسمون_تو_درازه

  • مهجور

مادر...!

مهجور | جمعه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۵۲ ب.ظ | ۳ نظر

به دوستم گفتم حالم بده

گفت بنویس

بنویس تا ارام شوی ...

 برای شادی روح درختان لبخند ژکوند لطفا :)

دوستی در وبلاگم نظری گذاشته بود : اشفته مینویسی

نمیدانم که بود اما بله اشفته مینویسم 

مگر همه باید نویسنده بدنیا بیایند یا باید برای نوشتن خیلی ادبی بنویسی؟!

اینجا میگویم : برو عامو دلت خوشه

 مداح دارد دعای فرج میخواند 

مادرم دارد چشم غره میرود

و من غرق در کلماتم و دارم تایپ میکنم چرت و پرت های ذهنی ام را !

دوستم حساسیت بیجا دارد

مثلا اگر نامزدش به یک دختربچه بانمک ، محبت کند او ناراحت میشود :\\\\

شاید باورپذیر نباشد ولی ازوقتی این حساسیتش را فهمیده ام تلاش میکنم از او دور شوم...

گلایه میکند 

اهمیتی نمیدهم !!!

مداح دارد مولودی میخواند و خانوم ها دست میزنند و منتظر شکلات هایی هستن ک سمتشان پرت میشود !!

میگوید خدا به پیمبر یک سوره ی کوثر داده :)

از کودکی پدرم همیشه میگفت :فاطمه نور چشم من است و کسی حق ندارد اورا اذیت کند ...

الحق و الانصاق هم پدرم پدری را تمام کرد ...!

ولی مادر ها عاشق پسرشان هستند :دی

مادر به جمال پسرش که نگاه میکند قند توی دلش اب میشود 

قربان صدقه اش میرود

اخر انکه در پیری به دردش میخورد پسرش است 

مثلا بیمار که میشود زبانم لال ، به پسرش زنگ میزند و میگوید مادر بیا به دادم برس ....

همیشه پسرها هم عاشق مادرشان هستند ...

(با بغض بخوانید)

ولی پسر بزرگ میشود و ناسپاس میشود ...

یادش میرود مادر را 

اصلا یادش میرود که مادری دارد ...

مادر اول کمی گلایه میکند به خدا ولی بعد حرفش را پس میگیرد و میگوید خدایا همین ک حالش خوب است هزار مرتبه شکرت ...

عیبی ندارد...

....

اما من میگویم عیب دارد 

کاش مادر فراموش میکرد این فرزندش را ....

ای کاش

  • مهجور

القلب حرم الله

مهجور | دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۳۳ ب.ظ | ۲ نظر



شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه عشق رو اینطور معنا میکنند : 

علاقه به شخص یا شی وقتی که به اوج شدت برسد ، بطوریکه وجود انسان را مسخر کند و حاکم مطلق وجود او گردد عشق نامیده میشود .

عشق اوج علاقه و احساسات است ..!


خب مساله ای که بنده بشدت از اون ناراحت هستم ، این هست که متاسفانه امروزه واژه ی زیبای #عشق به علاقه های سطحی بین یک خانوم و اقا اطلاق میشه که ریشه در شور و احساسات جوانی اونها داره .‌..!

شهیدمطهری دوباره میفرمایند که :(( عشق اگر منظور از ان وصال محبوب باشد کمالی در شخصیت ما بوجود نخواهد اورد )).


#عشق از نظر بنده مختص ذات الهی و هرانچه که ادمی رو به سرچشمه ی عشق یعنی خداوند نزدیک کنه متعلق هست ... 

حالا میتواند از جنس علاقه دوفرد باشد و یا هرچیز دیگری ....!

متاسفانه واژه #عشق مظلوم واقع شده و در حقش ظلم میشه !!


بنده علاقه هایی که امروزه خیلی رواج پیدا کرده رو رد میکنم چون در نهایت وقتی وصالی در اون نمیبینند بجای اینکه به یک منبع ارامش برای ایجاد تعادل روحی متمسک بشن ، شروع میکنند به فحاشی کردند و گاها دیده شده که معشوق خودشون رو دشنام میدهند ، درحالیکه اگر اونها معنای عشق رو درک کرده بودند میفهمیدند که عاشق کمال راحتی و رضایت رو برای معشوقش میخواد و نه مرگ و از این قبیل مسایل !!! 

یکسری از اقایون هم که به سیگار و مخلفاتش روی می اورند !


شهیدمطهری میفرمایند که :(( من عشق و کتم و عف ومات مات شهیدا ... انکه عاشق گردد و کتمان کند و عفاف بورزد و درهمان حال بمیرد ،شهید مرده است . )).  



#همین

#تمام

  • مهجور