همه ی کون و مکان از صدای قدمش مست
و این عاشق سرگشته شده حیران
چه قیامت شده برپا در این بزم روان و دل شیدا
منم منتظر منتقم چادر زهرا
اسیر ید بسته
زمین خوردن زهرا
که آید که بگیرد علم از عالم بالا
و فریاد انالحق بزند تیر به قلب من آواره ی تنها
و مادر بفدای قد وقامت بشود تا که بگیرد رخصت از حیدر کرار
بتازد به سرای سر اشرار
که هان انا المنتقم خون حسین ابن علی ، ابن پیمبر
که شد کشته در ان بزم نفسگیر
نه آبی و سپاهی و فقط آه به آهی ...
خدایا نگاهی بر این بنده ی کوچک که شود عبد امامش
ز حبیبش ز سلیمان و زهیرش
ز عباس و حسینش
و فدک آه فدک
غربت مادر و حسن
چه بگویم چه نگویم که زبانم شده قاصر زبیان وجناتش
من بمیرم که نبینم که شدم راهی خط مقابل به امامش
که زنم ناله ی العفو الهی
پس از کرشدن و کور شدن ز ندای اناالحق امامش
......
سه شنبه 11/9/93
ساعت 2:21 بامداد
قلب نوشت : هوا هوای کربلا ......... هوای بین الحرمین
پ.نون. و ندارم سلاحی چو کمیل ابن زیادش که گفته است بکاء است....
+ میگن اینایی که نرفتن کربلا خیلی غصه نخورن آخه امام حسین میان به قلبهاشون سر میزنند ...
- ۱۵ نظر
- ۱۳ آذر ۹۳ ، ۰۰:۴۱